چند وقتی را به مسافرت در شیراز گذراندم و خاطرات و لحظه هایی تکرار نشدنی پیش دوستانم...
در این چند وقت هم قم هستم و صحنه هایی که چقدر برایم جالب اند...
لحظه ای که دیدم شهیدی گمنام که در شهرک پردیسان دفن شده بود پیدا شده است...
چقدر سخت است درد دوری از فرزندی که سال ها نمی دانی کجاست...
چقدر سخت است درد گریه های مادری که سالیان سال است منتظر لحطه ای هستند تا فرزندشان را پس از سالیان دراز در آغوش بگیرند...
چقدر سخت است هنگامی که برادر یا خواهر شهیدی را می بینی که یک نفس صدای شهیدش را صدا می زند...
چقدر سخت است دیدن صحنه هایی را که می بینی ولی نمی توانی در کلمات وصف کنی...
آه از این همه سختی آه از این همه درد...
بسیجی 19 ساله شهید محمدعلی مبارک
خانواده شهیدی از اصفهان که مدت 30سال منتظر فرزند خویش بودند
فرزند فتح الله
19 ساله
شهادت اسفند1363
جزیره مجنون
در عملیات بدر
همزمان باشهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
مکان بوستان شهید گمنام
جنب مسجد فاطمه الزهرا سلام الله علیها پردیسان قم
دیداریوسف گم گشته بعداز30 سال شهریور1393