بسم الله الرحمن الرحیم

این گزارش توسط یکی از بچه های حلقه نوشته شده به علت این که من نبودم وشهرستان تشریف داشتم...(این گزارش دسته کمی ازخنده وغلط املایی نداردخیلی خنده‌دار)

بچه ها آمدند! امروزبچهجالب بود به خاطر میلاد حضرت محمد(ص) دور هم جمع شدندوخانم کرمان از ما پذیرایی(کلوچه برنجی - شخصا نمی دانم چیست!)یعنی چی؟ کرد و به چند تا از بچه ها بابت تولدشان دربهمن هدیه داد.خانم کریمان(مربی حلقه)از ما خواست درباره ی دهه ی فجرچیزهای به دست آوریممدرک داشتن.بعد خانم کریمان برگه هایی به ما داد و از ما خواست نظرخود را درمورد دهه فجر در آن بنویسیم ویک کار دیگر این که به ما گفت:"جلسه بعد چشم های مارامی بندد وسوال هایی که نوشتیم بدون آنکه دیگران ببینند از ما جمع می کند!نکته بینخانم کریمان افزود که باوسایل دور ریختنی وسرنوشابه وغیره می خواهیم کاردستی انجام دهیمتهوع‌آور.همچنین خودم می افزویم که بیشتربچه ها به علت رفتن به مسافرت نیامدند!همچنین در کلاس برسر امتیاز جمع کردن دعوا شد،چون ما چهار تا(من او این آن)باید فکر کردیعنی خانم ها بی بی آفتابگردون،لاله،خودم وخانم فاطمه    1000امتیاز داشتیم ولی آن ها500الی600امتیاز داشتند!دعوا... به هرحال حلقه تموم شدو همه نماز خوندیم...خدانگهدارخسته کننده

پ ن1:جلسه بعدی حلقه ساعت4روز چهاشنبه تاریخ17بهمنعصبانی شدم!

پ ن2:جلسه بعدی خام کریمان به بچه ها هدیه می دهد.گل تقدیم شمادوست داشتن

پ ن3:ماهم از این مطلب کسل آور خوابمان برد شما چه طور؟خوابم گرفت